دانشنامه دیجیتال درباره وبلاگ با سلام خدمت تمامی دوستان علی هستم. اولا خوش امد میگم به همه ی دوستانی که لطف کردند و به وبلاگ من تشریف اوردند. من این وبلاگ رو صرفا جهت اطلاع رسانی از دنیای تکنولوژی و بازی ها و نرم افزار ها طراحی کردم امیدوارم از مطالب استفاده ی کافی رو ببرید. دوستان در صورت امکان نظر بدید که من بتونم هر روز مطالبم رو بهتر کنم. این وبلاگ دنبال یک نویسنده ی خوب می گرده هرکی دوست داشت در قسمت نظرات بگه تا من شرایطو براش بنویسم. ممنون موفق باشید آخرین مطالب
نويسندگان پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : علی
مرگ شخصیت های شناخته شده ای مانند آلبرت اینشتین از آن دست وقایعی است که به معنای واقعی کلمه باعث میشود دستگاههای چاپ، درست قبل یا در حین چاپ شبانگاهی شماره فردا صبح روزنامه ها، متوقف شوند تا هیئت تحریریه صفحه اول را تغییر دهد. هیچ دانشمندی مشهورتر از او نبوده؛ هیچ فعال ضد جنگی نظراتش را مستدل تر از او بیان نکرده؛ هیچ نابغهای در طول تاریخ -ثبت شده- بشر بیش از پدر آلمانی فیزیک مدرن، مورد استناد و ارجاع دانشمندان و محققان قرار نگرفته. داستان یک عکس«رالف مورس» عکاس LIFE جزو آن دسته از ژورنالیست هایی بود که امیدوارانه به پرینستون رفتند تا گزارشی-چیزی، هر چیزی، بیابند که بتواند به مردم دنیا نشان دهد مرگ اینشتین برای خانواده، دوستان و همکارانش، یا حتی برای آن غریبههایی در چهار گوشه دنیا که بنا به دلایل مختلف با او احساس همسایگی یا خویشاوندی میکردند، چه معنایی دارد. «اول رفتم به بیمارستان، ولی شلوغ بود -خبرنگارها، عکاس ها و مردم زیادی جمع شده بودند؛ بنابراین راهم را کج کردم به سمت دفتر اینشتین [در انستیتو مطالعات پیشرفته]. بین راه، ایستادم و یک جعبه نوشیدنی خریدم. میدانستم که مردم معمولاً از حرف زدن زیاد خوششان نمیآید ولی در عوض خوشحال میشوند که به جای دریافت پول در ازای کمکشان، به یک قوطی نوشیدنی دعوت شوند. بگذریم، رسیدم به ساختمان، متصدی را پیدا کردم، به او نوشیدنی دادم، و او سه سوت بعد در دفتر را باز کرد.» باقی داستان، به معنای واقعی کلمه، متن تاریخ است. مورس چند عکس از دفتر گرفت و رفت تا تعداد بیشتری هم در طول روز -که سعی داشت محل برگزاری مراسم ترحیم اینشتین را پیدا کند- بگیرد. ولی در نهایت، عکس گرفته شده از «میز، صندلی، قفسه کتاب ها و تخته سیاه» بود که از بین تمام آن عکس ها برگزیده شد و شهرتش در سرتاسر دنیا پیچید. مجله LIFE آن عکس را در بالای تیتری منتشر کرد که آدم با خودش فکر میکند خواندن آن ممکن است حتی بر لب خود اینشتین هم لبخند نشانده باشد: "بُعد چهارم اینشتین، زمان، از او سبقت گرفت." در مقاله آن شماره از مجله LIFE، چنین میخوانیم: یک صندلی خالی با تخته سیاهی پر از فرمول، چنین مینماید که گویی دانشمندی که بر روی آن مینشسته فقط گاهی به ندرت از آن فاصله میگرفته تا شاید با نگاه خیرهاش، در چمن زاری که جلوی انستیتو مطالعات پیشرفته پرینستون گسترده شده، تأملی کند. ولی آن صندلی دیگر هرگز جایگاه کسی نمیشود. هفته گذشته کل دنیا به سوگ برترین متفکر علمی دوران نشست... برای 50 سال دنیا خروار خروار عزت و افتخار بر دوش او گذاشت ولی اینشتین نسبت به شهرت این جهانی خود بی علاقه باقی ماند. به لطف عکس مورس از دفتر کار اینشتین شامل میز او که با بی خیالی پخش و پلا بود ( چقدر شبیه ظاهر ژولیده خودش)، قفسه های انباشته از کتاب و نیز اندیشه های بلند او که با زبان عالمگیر ریاضیات بر روی تخته سیاه حک شده بودند، نگاهی اجمالی به ظاهر و باطن یکی از برجسته ترین افراد قرن 20 میلادی میسر است. این عکس میگوید: اینجا، جایی است که اینشتین کار و رؤیا پردازی کرد، و در مسیر زندگی بی مانند و پایبند به اصولش، تا مرتبه کمال خود رفت. کم هستند عکسهایی که میتوانند در یک قاب واحد، تخیل و هوشی را که در عرصههای به غایت ظریف آگاهی، علم و انسان دوستی پرواز کرده، به تصویر بکشند. جایزه نوبلاینشتین در سال 1921 جایز نوبل فیزیک خود را نه به خاطر نظریه نسبیت (که آن زمان هنوز در بوته نقد و بحث بود) بلکه به خاطر پروژه قبلی اش یعنی اثر فوتو الکتریک که پایه انرژی خورشیدی مدرن است برد ولی به خاطر جنگ جهانی اول، اهدای آن به 9 نوامبر 1922 موکول شد. این عکس رنگی مربوط به همان روزها است. اینشتین در حال صحبت درباره اتر فضااینشتین در برلین خطاب به گروهی از دانشمندان سخنرانی میکند؛ موضوع جلسه اتر فضا است که تئوریهای او به رد و بر اندازی آن منجر شد. اینشتین جوان در حال مطالعهمطالعه ایستاده در وقت فراغت. اینشتین پای تخته سیاهاین عکس معروف در حین سخنرانی او در کلتک (Caltech مخفف انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا) به سال 1931 گرفته شده. زبان معروف اینشتیندر تولد 72 سالگیاش به سال 1951 در پرینستون، وقتی عکاسان از او خواستند لبخند بزند، به جای اینکار بی ادبانه زبانش را در آورد. گردهمایی نوابغسینکلر لویس (اولین امریکایی برنده نوبل ادبیات)، فرانک کلوگ (حقوقدان و عضو سنا، برنده نوبل صلح 1929)، آلبرت اینشتین و اروینگ لانگمویر (شیمیدان-فیزیکدان امریکایی که در سال 1932 برنده نوبل شیمی شد)، به سال 1933 در هتل روزولت نیویورک گرد هم آمدند تا صدمین سال تولد آلفرد نوبل را جشن بگیرند. اینشتین در کنگره علمی امریکاحضور اینشتین در یکی از جلسات هشتمین کنگره علمی امریکا به سال 1940 در واشینگتن. اینشتین در قایقسال 1930 با قایق وارد شهر نیویورک شد. او در این زمان داشت به کالیفرنیا میرفت تا به سخنرانی و کار زمستانی بر روی تئوری هایش بپردازد. جالبترین فیزیکدان دنیااو همیشه حرفهایی مثل "چیزها سریعتر از سرعت نور حرکت نمیکنند" نمیزد، ولی وقتی میزد به شدت نظراتش درست بود. سخنرانی اینشتیندر سال 1934 با آن لباسهای باد کردهاش، مشغول سخنرانی در جلسه ائتلاف امریکاییها برای پیشرفت علم. موهای اینشتینروح یاغی اینشتین فقط در زبان در آوردنش نمود نمییافت، موهای -تقریباً- همیشه نا مرتب او هم برای خودشان نمادی بودند. در این عکس انگار یک گاو صورتش را لیس زده! اینشتین کهنسالپرترهای مربوط به اواخر عمر او. نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |